هم نشینی با نویسنده ها

احمدرضااحمدی

متولد 12 ظهر روز دوشنبه ، سی ام اردیبهشت ماه 1319خورشیدی در کرمان

احمدرضا احمدی از سال 1326 بعد از کوچ خانوادگی به تهران در دبستان ادب و صفوی، دوران ابتدایی و در دارالفنون دوران دبیرستان رو طی کردند . در سال 1349 در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول به کارشدند و تا سال 58 در سمت مدیرتولید موسیقی برای صفحه و نوار فعالیتکردند و از آن به بعد تا سال 73 در بخش ویراستاری انتشارات کانون مسئولیت ویراستاری رو بعهده داشتند .

آشنایی عمیق ایشون با شعر و ادبیات کهن ایران و سبک شعر نیما باعث شد سبک متفاوتی رو در شعر معاصر آغاز و پی ریزی کنند . نخستین مجموعه شعر ایشون در سال 1340 منتشر شد و بسیار مورد توجه اهالی شعر و منتقدان قرار گرفت .

از جمله آثار منتشر شده از ” احمدرضا احمدی ” در دنیای ادبیات کودک و نوجوان :

  • “در باران از سفرآمد”  نشر ثالث
  • “دیگر در خانه ی پسرک هفت صندلی بود”  نشر چشمه
  • ” بهاریه”  نشر حوض نقره
  • ” پرواز” ، ” اسب و سیب و بهار” ، ” شب یلدا” ، “پرنده پسرک قطار” و “اسب و سیب و بهار”  از نشر کانون
  • “قاصدک در باد” و “آواز زیر باران” نشر لوپه تو
  • “پسرکی به نام احمدرضا” ، “باران دیگر نمی بارید” ، “پسرک و دوازده ماه سال” ، “این همه بادکنک های رنگی” ، “پروانه روی بالش من” ، “دخترک،ماهی،تنهایی” ، “دربه در دنبال احمدرضا احمدی” و “عمر هفت چوب کبریت”  از نشر نظر

هم نشینی با مترجم

محبوبه نجف خانی

بعضی از آدم ها هستن که وجودشون برای دنیای بچه ها کاملا امن و حتی لازمه. خانم محبوبه نجف خانی هم از جمله مترجم های بسیار امن برای دنیای ادبیات کودکان و نوجوانان هستن که با چشم بسته و خیال راحت می تونیم کتاب هاشون رو از قفسه های کتابفروشی ها انتخاب کنیم و از خوندن شون لذت ببریم .

” محبوبه نجف خانی ” :

متولد سال 1335 در تهران

دانش آموخته ی رشته مترجمی زبان انگلیسی از مدرسه عالی ترجمه

عضو شورای کتاب و انجمن نویسندگان کودکان و نوجوانان

و اما کتاب هایی که با ترجمه ی ایشون کلی خاطره برای بچه های ایران ساختن :

” وقتی بابا کوچک بود ” ، “دماغ ملکه” ، “جناغ” ، “گنجینه داستان های ایرلندی” ، “بندر امن” ، “دختر گل های وحشی” ، “دوست یا دشمن” ،  “جوینده یابنده است”

مجموعه آثار رولددال در نشر افق شامل : “داروی شگفت انگیز جورج” ، “تمساح غول پیکر” ، ” من و زرافه و پلی ” ، ” انگشت جادویی” ، ” بدجنس ها ” ، “راز موتورسیکلت من” ، “چارلی و کارخانه شکلات سازی” ، “چارلی و آسانسور شیشه ای” ، ” غول بزرگ مهربان” ، “آدم کوچولوها” و “دنی،قهرمان جهان” ، “آقای روباه شگفت انگیز” ، “پسرخاله وودرو” ، “جودی دمدمی” ، “جودی دمدمی و استینک” ، “مدرسه ی عجیب و غریب” ، “قصر افسون شده” و ” آبشاریخ” از نشر افق

“محله ی موش ها” ، “ماجراهای خرس و موش” ، “موش کتابخانه” ، “برسد به دست معلم عزیزم” ، “شیرکتابخانه” ، “سارکوچولو مواظب باش” ، “ماجراهای فروشگاه جادویی” و ” الای افسون شده” از نشر آفرینگان

“قصه های قبل از خواب” و “ماجراهای موش موشک” از نشر بافرزندان

“دوست های جون جونی” ، ” خرس یا اردک” ، چمدان شگفت انگیزهاپو” ، “دعوای دوست های صمیمی” ، ” سنجاب های آتش پاره” ، “مواظب گرگ های توی کتاب قصه باشید” ، “کی از کتاب بدگنده می ترسه” ، ” روزی که مدادشمعی ها دست از کار کشیدند” ، ” روزی که مدادشمعی ها به خانه برگشتند” ، ” خودکار قرمزی کوچولو” ، “بیدی” ، ” بیدی و روز برفی” ، ” مجموعه احساسات داینا” ، “فقط یک قصه دیگر” ، “نامه های فلیکس” ، “یک روز با آقا موش پستچی” ، “فلیکس ساعت چنده” و “133 داستان دوست داشتنی دنیا” از نشرزعفران

“نقاشی های مچاله” ، “آسمان همیشه آبی نیست” و “کجا با این عجله” از نشر علمی و فرهنگی

“درجستجوی دلتورا” ، “سرزمین سایه های دلتورا” و “اژدهایان دلتورا” از نشر قدیانی

“مجموعه ی آملیابدلیا ” نشر پرنده ی آبی

و

“مجموعه ی حالا داستان را من تعریف می کنم ” از نشر گیسا

اگه از خانم نجف خانی بپرسید که کدوم کتاب رو بیشتر از همه دوست دارید احتمالا اسم رمان نوجوان ” آبشار یخ ” رو می شنوید.

 

 

 

 

 

 

کودک خوشبخت- بخش 2

کودک خوشبخت-2

موارد زیادی هست که همه مون میدونیم که کار غلطیه ولی انجام میدیم.

مثلا:

  • غیبت کردن و پشت سر افراد بدگویی کردن در حضور بچه ها
  • دروغ گفتن حتی دروغ های ساده  در حضور کودکان
  • پرخاش کردن و خشونت و دشنام در حضور کودکان
  • دادن قول و وعده های خارج از تعهد به کودکان
  • تهدیدهای عاطفی و ایجاد ترس در حضور کودکان و ….

 

موارد زیادی از این دست هست که ما روزانه انجام میدیم و تازه به زشتی و نادرست بودن آن واقفیم … پدری که در حضور کودک و همسرش عنان اختیار را از دست می دهد و در خیابان بخاطر یک رفتار بد دیگری شروع به دعوا میکند و یا مادری که با کنترل نکردن خشم خود پدر خانواده را مورد خطاب طعنه و کنایه و بی مسیولیتی در حضور کودک می کند.

مواردی که گفته شد تقریبا کم و بیش همه مون به اثرات مخربش در روی روح و روان کودک واقفیم .

مواردی رو که الان خدمتتون میگیم رو شاید به اهمیتش واقف نباشیم ولی روی خوشبختی کودکمون در آینده تاثیر شایانی داره:

خیلی از ما روزانه جملاتی رو به زبون میاریم که بار منفی بالایی دارند و ما اصلا نمی دونیم که چه تاثیری روی بچه های ما خواهد گذاشت . مثلا:

  • فرض کنید در خانواده ای مرتب بدون در نظر گرفتن اینکه بچه ها حضور دارن گفته میشه
  • ایران جای زندگی کردن نیست …
  • آینده ای اینجا وجود نداره ….
  • مملکت نیست اینجا که ….
  • محاله کسی بتونه بدون پارتی اینجا پیشرفت کنه ….
  • خوشبختی واسه پولدارهاست …
  • بعضیا اساسا از اول خوشبخت به دنیا میان ….
  • طرف باباش پولداره . وقتی فوت کرده کلی براش ارث و میراث گذاشته بچه هاش دارن کیف میکنن . از این شانسا هم نیاوردیم …..
  • این همه بدبختی صبح تا شب دارم آخه چه جوری توقع دارین خوشحال باشم ….
  • دنیا دار مکافاته ….

و جملاتی از این قبیل ….

آیا تا حالا روزی رو دیدید که بدون شنیدن این حرفا بگذره ؟

تا حالا فکر کردید یک کودک چطور می تونه در سرزمینی آینده ش رو بسازه که اولین و معتمدترین بزرگترش هیچ امیدی به آینده ش نداره. وقتی ما افراد پولدار رو خوشبخت میدونیم و این رو مدام جلوی بچه هامون تکرار می کنیم ناخواسته داریم دید اونها رو نسبت به زندگی بر مبنای پول می کنیم . وبهشون میگیم که فقط به پول فکر کنند و با این تفکر بزرگشون میکنیم که اگه نتونستی پول زیاد بدست بیاری قطعا خوشبخت نخواهید شد . فکرشو کردید که با این تفکر خودتون رو بردید زیر سوال . از اینکه کودک فکر کند پدر و مادر من عرضه اینکه پولدار شوند رو نداشتند. چطور انتظار داریم در جامعه مون که مرتب داره این تفکر در اون بزرگ و بزرگتر میشه افرادی پیدا شوند که مهربان باشند و کار هموطنشون رو راه بندازن.

بکوشید جملات منفی رو از خودتون و زندگیتون دور کنید . از افرادی که نگاه بدبینانه ای به زندگی دارند و مرتب اهل شکایت کردن هستند فاصله بگیرید و یا سعی کنید نگاهشون رو تغییر بدید.

بیاین از این زاویه نگاه کنیم:

اگه کودک ما با مثبت اندیشی و دید مثبت به زندگی نگاه کنه و همیشه مشکلات رو به عنوان یک مسیله قابل حل ببینه نه اینکه فکر کنه راه حلی وجود نداره .رفتار دیگران رو اصلاح میکنه و تاثیر نمیگیره .یادتون باشه والدین بزرگترین الگوی کودکان هستند و وقتی کودک ببینه که در خونه پدر و مادرش همه مشکلات رو با مشورت و تامل حل میکنن و اون رو به عنوان یک مسیله غیر قابل حل نمی بینن قطعا او هم به همین منوال رشد میکنه .

کودکی با اعتماد به نفس و مستقل

چیزی که ما همه مون آرزوش رو داریم و توجه نمی کنیم که با چه نکات ساده ای پایه های اعتماد به نفس کودک رو در هم می ریزیم

  • یه نکته مهم دیگه

یادمون باشه با تغییر در وجود خودمون و رفتار خودمون همه چیز اصلاح نمیشه و همه دیدگاه های مخرب از بین نمیره اما میتونیم با نمونه قرار دادن خود به عنوان کسی که حاضر نیست یکی از قربانیان بازی زندگی باشد ، به میزان زیادی این بد بینی رو کاهش بدیم . زمانی که تصمیم گرفتیم نمونه زنده شخصی باشیم که می داند چگونه از زندگی لذت ببرد و قبول کردیم این تغییر صرفا بخاطر خوشبختی فرزندانمون نیست بلکه به نفع شخص خودمون هم هست ، به خاطر بیاریم واقعا چه چیزهایی برای لذت بردن از زندگی لازم و ضروری ست .

 

بیشتر ما والدین اهمیت بیش از اندازه ای برای یادگیری اصول و قواعد ، کسب دانش ، موفقیت ، پول و پاداش های بیرونی نظیر داشتن شغل خیلی خوب و مسایلی از این دست قایلیم .اما بیشتر وقت ها به این مزایا به عنوان مهم ترین ارزش هایی که هر فردی میتواند داشته باشد به عنوان الگو نگاه می کنیم حتی اگر به قیمت از دست دادن کیفیت های معنوی مهم تری نظیر برخورداری از شادی و نشاط درونی باشد

 

ادامه دارد …

 

 

 

 

کودک خوشبخت – بخش اول

کودک خوشبخت - بخش اول

خوشبختی :

اول به معنای اون می پردازیم و بعد راهکارهایی که میشه انجام داد تا کودکانمون زندگی بهتری رو تجربه کنند و خوشبخت تر باشند. همه مون قبل از اینکه ازدواج کنیم و یا فرزندی داشته باشیم بسیار برنامه برای فرزند آینده مون داریم و کلی نظریه که چطوری با کودکمون رفتار کنیم و یا با او چه کنیم. و مرتب هم به تربیت دیگر پدر و مادرها خرده می گیریم و داد سخن که چطوری بچه شون رو بزرگ میکنن و از اینجور حرفا اما واقعیت چیز دیگه ایه. وقتی چه دار می شیم و با مسایل کودکان روبرو میشیم می بینیم که چقدر اطلاعاتمون در موردشون کمه و انگار هیچی نمیدونیم.

بالاترین آرزویی که برای فرزندتون دارید چیه؟

واقعا  تا حالا فکر کردید بزرگترین آرزوتون برای بچه ها چی میتونه باشه؟

چندتا از جواب هایی که دوستان مون در گروه ها دادند رو بخونیم :

  • بزرگترین آروزی من برای فرزندام اول سلامتی بعد مغز متفکر داشته باشن وبتونن راه درست را در زندگی انتخاب کنن وخوشبخت زندگی کنن

 

  • من بارها به این سوال فکر کردم…فکر میکنم یک آرزوی کلی و شاید در ظاهر ساده بیاد اما حصولش اصلا راحت نیست…دلم میخواد فرزندم وقتی به سن کهنسالی رسید، آرامش و نشاط داشته باشه…آرامش از این بابت که آدم خوبی بوده…هرچه در توانش بوده برای خدمت به خلق کرده…حق کسی تو زندگیش نیست…فرد خوشنامی…اطرافیانش به داشتنش افتخار میکنند…و در اون سن به خاطر عمر مفیدی که گذرونده تنها نیست و دور و برش شلوغه…و نشاط به این خاطر که در بچگی خوب بازی کرده و شیطنت و بچگی کرده…در نوجوانی ورزش و هنر جزو برنامه هایی بوده که روحش رو فراخ کرده…در جوانی هدف درستی رو انتخاب کرده و به راهی رفته که دوستش داره…در میانسالی خانواده گرم و مهربونی داشته داشته باشه…مهم نیست فرزند من پرفسور بشه یا یک نقاش یا یک کارمند…من آرزو میکنم که خودش از زندگیش لذت ببره و با نگاه به گذشته پشیمان و دلخور نباشه

 

  • یه روز پدرم ازم پرسید دوست داری سبحان تا چه مقطعی درس بخونه؟گفتم هرچقدر دلش بخواد .پدرم که خیلی متعجب شده بود پرسید: مگه می شه؟! به عهده خودش بذاری شاید اصلا دوست نداشته باشه مدرسه بره جواب دادم: پس من خوب تشویقش نکردم، اگه تربیت من درست باشه خودش راهشو درست و بی نقص جلو می ره، دلم می خواد سبحان شاد باشه و شب وقت خواب از خودش و کارهای روزانه اش رضایت داشته باشه و با آرامش بخوابه .هنوز هم این بزرگترین آرزوی من برای پسرمه. دوست دارم یه تکیه گاه محکم درکنارش باشم و از خدا می خوام کمکم کنه که همراه خوبی براش باشم، انتخاب مسیرش به عهده خودشه و حق داره آینده شو همونطور که دوست داره بسازه، وظیفه خودم رو فقط دادن شناخت و آگاهی بهش می دونم

 

  • بزرگترین آرزوی که من برای فرزندام دارم این است که زودتر پدرو مادرش وجامعش به آگاهی عاقلی منظمی شادی درستی هنرمندی برسند

 

  • آرزوی من اینه که پسرم سلامت باشه و بااعتماد بنفس و با ادب تربیت بشه و ضریب eq بالایی داشته باشه

 

  • فکر کنم آرامش واقعی بهترین چیزیه که میتونیم برای بچه‌هامون آرزو کنيم. این آرامش در لوای مفید بودن و سلامت و خیلی فاکتورهای دیگه حاصل ميشه

 

اینکه خودمون و بچه هامون همیشه سلامت باشیم و از این نعمت بی مانند خداوند بهره مند بشیم یک اصله و اولویت همه مون شاید برای بچه هامون سلامتی باشه و این بسیار مهمه .اما نکته ای که ما الان میخوایم در موردش بحث کنیم و با هم مرور کنیم بیشتر اینه که آرزومون چه چیزایی میتونه باشه .دوستان زیادی مسیله عاقبت بخیری رو نوشتن .در فرهنگ دینی ما مسیله عاقبت بخیری زیاد اومده و این مساوی با همون آرامشیه که ازش یاد می کنیم .عاقبت بخیری تعبیرهای زیادی داره و میتونه معنیش این باشه که اگه کودک ما در آینده  به اونچه که دلش میخواست رسید و آرامش درونی داشت و ضمنا برای رسیدن به خواسته هاش از روش های درست و انسانی استفاده کرده بود و فردی مفید برای جامعه ش بود این میشه یکی از معناهای عاقبت بخیری یعنی یه جورایی هم این دنیا و هم دنیای باقی رو در کنار هم داشتن. البته باز هم ما میخوایم از این فراتر بریم و از یه زاویه دیگه نگاه کنیم.

یکی از خوبی ها و نقاط مثبتی که وجود داره اینه که تقریبا خیلی هامون میدونیم که داشتن ثروت و پول زیاد و امکانات رفاهی خیلی زیاد نمیتونه با خودش خوشبختی به ارمغان بیاره .بیشتر ما والدین به این موضوع واقفیم که اشیا و چیزهایی که از بین میرن نمیتونن شادی آفرین باشن. درسته که پول و ثروت میتونه رفاه بیاره و زندگی ما آدم ها رو ساده تر کنه و باز قبول دارم که درصورتی که بی پولی باشه زندگی کردن و موندن روی موازین شخصی کمی سخت میشه .اما باور دارم که بیشتر از همه اینها اون توانایی خود ما آدماست که میتونه به مشکلات مسلط بشه و شرایط رو به نفعمون تغییر بده. والبته که لطف خداوند در این راه با ما همراهه.

توانایی لذت بردن از زندگی:

شاید موهبتی بالاتر از این نباشه که فرزندانمون طوری بزرگ بشن که صرف نظر از هر موقعیتی که دارن از زندگیشون لذت ببرن و خشنود باشند .به نظرم اینکه بچه هامون برخوردی مثبت با زندگی داشته باشند و اهل شکایت و غرغر کردن نباشند و احساس موفقیت درونی داشته باشند .اینکه همه ما والدین آرزو داریم فرزمدانمون با وجود سختی ها و شرایط,سختی که وجود داره به شادی و آرامش برسند اینکه آرزو داریم بچه هامون در آینده پدر و مادری راضی و خوشحال ، کارآمد ، مستقل و آزاد اندیش باشند و از زندگیشون لذت ببرند  و دید منفی نسبت به اطزافشون نداشته باشند و از همه مهم تر حالت انسان شکست خورده رو نداشته باشند .

حالا باید ببینیم چه جوری میتونیم این هدفها و آرزوها رو در کودکمون محقق کنیم.

نظرات دوستان در این مورد:

  • از همین کودکی به علایق و انتخابهاشون احترام بزاریم و سعی نکنیم جای اونها تصمیم بگیریم.

 

  • بنظرم یهترین کار اینه که نقش حمایتی داشته باشیم نه نقش سیاستگذار و تحمیل کننده.

 

  • من تقریبا مطمینم اگه یه روزی یکی از بچه های ما به ما بگه که مثلا دوست داره در آینده شغل جمع آوری زباله رو انتخاب کنه ما به سرعت واکنش نشون میدیم . و اونها رو از انتخابشون منع می کنیم .در حالیکه شاید کودک ما جزو افرادی باشه که روشی نوین رو در جمع آوری زباله ابداع کنه و در کارش بسیار موفق . منظورم اینه که کمی آرزوهای بچه ها رو جدی بگیریم و اجازه بدیم در مورد عقاید و رویاهاشون صحبت کنند .

 

  • اگر پدر و مادر مطمئن باشن خلاقیتی توی این آرزوی فرزندشون هست و باعث کمک موثر به جامعه میشه باهاش همراه میشن و تشويقش ميکنن در غیر اینصورت خير

 

  • همینطور که الان وقتی موضوعی رو دوست داره مثلا باستان شناسی رو که از علایق خاصشه دارم تحقیق میکنم تا بتونم در کلاسی توی این زمینه ببرمش تا با علایقش بیشتر آشنا بشه و این موضوعیه که ما پدر و مادرا میتونیم انجام بدیم

 

  • من به انتخاب دخترم احترام میگذارم اما چون در زمینه هایی که استعداد داره(مثل نقاشی و موسیقی) چون بهش گفتند چقدر پراستعدادی، احساس میکنم از نظر روحی سریع راضی شده و تلاشی برای پیشرفت نمیکنه…واقعا نسبت به سنش خیلی جلوتره اما پشتکار و تمرین تعطیله…با همون داشته فعلی جلو میره و هیچ تلاشی برای پیشرفت بیشتر نمیکنه

 

  • ما خودمون تا به حال حتما واسمون پيش اومده كه بگيم كاش اين رشته رو نمي خوندم يا اين شغلو انتخاب نمي كردم كاش پدرم جلوي انتخابمو مي گرفت

 

  • به نظر من ما باید بچه هامونو آموزش بدیم که زندگی با کیفیتی داشته باشند یاد بدیم وقتی بادکنکش ترکید چرا نباید ناراحت باشه یا وقتی میره کلاس آموزشی چرا باید بره

 

  •  اتفاقا امروز يه فيلم ديدم يه خانمي يه پسربچه رو از پرورشگاه آورده بود. خونه شون تو يه كلبه تو يه دشت بود. بارون ميومد و پسره داشت زير بارون تو چندتا گودال آب آروم پا ميزد. خانمه اومد با اخم و لحن تندي گفت چيكار ميكني؟ ميدوني اين گودالا براي چيه؟پسره داشت با وحشت نگاهش ميكرد كه چه كار اشتباهي كرده كه يه دفعه خانمه پريد تو گودالا و بپر بپر كرد. پسره هم دنبالش. بعدا شوهرش ازش پرسيد اين چه كاري بود كردي. خانمه هم گفت ميخواستم بازي كنه چون تو پرورشگاه بازي نميكنن

حقیقت اینه که بسیاری از ما نمیدونیم چطوری میتونیم به بچه هامون کمک کنیم تا از زندگی به میزان کافی لذت ببرن و علتشم اینه که کسی در طول زندگی این رمز ساده رو به خودمون نیاموخته و ما چیزی رو که نمی دونیم ، نمی تونیم به کسی هم یاد بدیم .ما به این دور باطل و نافرجامی که به علت عدم آگاهی از گذشته به ما رسیده ، بطور مکرر ادامه میدیم و بچه هامون قربانی عدم آگاهی پدر و مادرامون میشن. اغلب بر این باوریم که می,دونیم چه عواملی برای موفقیت لازمه و از صبح تا شب سعی میکنیم بچه ها رو وادار به اطاعت کنیم و به جایی برسونیم که خودمون فکر می کنیم باید برسیم.

 

تمام این مطالب مقدمه ای بود برای این که چگونه کودک خوشبختی داشته باشیم ؟

 

ادامه دارد…

 

 

 

 

 

 

 

 

آرزوهای کودکان مبتلا به اوتیسم

آرزوهای کودکان مبتلا به اوتیسم

آرزوهای کودکان مبتلا به اوتیسم

ده نکته ای که هر کودک مبتلا به اوتیسم می خواهد شما بدانید

  • من در درجه اول و قبل از هر چیز یک کودکم . من اوتیسم دارم . اما اساسا ” اتیستیک ” نیستم

اوتیسم فقط جنبه ای از کل شخصیت من است . اوتیسم مرا به عنوان یک شخص تعریف نمی کند. آیا شما فردی هستید با افکار ، احساسات و استعدادهای فراوان یا اینکه فقط یک ویژگی دارید ؟ آیا شما چاق هستید ، نزدیک بین هستید ، …. ؟ شاید اینها چیزهایی باشد که در شما مشاهده می کنیم ، اما ضرورتا اینها کل شخصیت شما را تشکیل نمی دهند . شما که فرد بالغی هستید ، بر شیوه ی معرفی خودتان کنترل دارید . اگر بخواهید یکی از ویژگی هایتان برجسته شود می توانید این کار را انجام دهید . اما در مقام یک کودک من هنوز شناخته شده نیستم . نه شما و نه من ، هنوز از توانایی های من خبر نداریم . اگر من احساس کنم که شما انتظار ندارید من توانایی انجام کاری را داشته باشم ، واکنش طبیعی من چنین خواهد بود : ” پس اصلا چرا تلاش کنم ؟ ”

(کودکان مبتلا به اوتیسم)

  • ادراک های حسی من اختلال دارند

مناظر ، صداها ، بوها ، طعم ها و لمس چیزها ، که برای شما آ ن قدر معمولی هستند و شاید بطور عادی به آنها توجه نکنید ، می تواند برای من دردناک و آزاردهنده باشد . محیطی که باید در آن زندگی کنم ، اغلب به نظر آزار دهنده می رسد . گاه ممکن است پرخاشگر به نظر برسم ، اما در واقع فقط از خودم دفاع می کنم . شاید به همین دلیل است که یک خرید ساده از مغازه خواربارفروشی ، ممکن است برای من مثل جهنم باشد .گوش های من ممکن است بیش از حد تیز باشند . گویی دهها نفر با هم به یکباره در اطرافم حرف می زنند .

شاید بویایی من خیلی قوی باشد ، ماهی های روی پیشخوان تازه نیستند ، آدمی که کنارم ایستاده دوش نگرفته و … ، من نمی توانم همه ی اینها را دسته بندی و مرتب کنم  به شکل خطرناکی حالم دارد بهم می خورد . چون دیدمحوری هستم ممکن است ابتدا حس بینایی من بیش از حد تحریک شود . نور مهتابی نه تنها خیلی روشن است ، وزوز نیز می کند . انگار که اتاق می لرزد و این چشمانم را اذیت می کند . همه اینها بر حواس دهلیزی من اثر میگذارند و حالا حتی نمی توانم موقعیت بدنم در فضا را مشخص کنم .

(کودکان مبتلا به اوتیسم)

  • بین نخواستن ( می خواهم نکنم ) و نتوانستن ( قدرتش را ندارم ) تمایز قائل شوید

فکر نکنید که من نمی خواهم به حرفتان گوش بدهم . موضوع این است که حرفتان را نمی فهمم . وقتی من را از آنسوی اتاق صدا می کنید من اینگونه می شنوم ………… #$&66#……….. ( این علائم می توانند به پارزیت ها یا ارتعاشات مزاحم شنیداری ترجمه شوند ) . به جای آن به من نزدیک شوید و مستقیما با کلماتی ساده و روشن با من حرف بزنید : ” بیلی خواهش می کنم کتابت را روی میز بگذار ، الان وقت ناهار است ” . من بدین شکل می فهمم که چه انتظاری از من دارید و اتفاق بعدی چیست . حالا برای من به مراتب ساده تر است که از دستورات شما اطاعت کنم .

(کودکان مبتلا به اوتیسم)

  • من متفکر عینی هستم یعنی همه ی حرف ها را تحت الفظی می فهمم

وقتی به من می گویید ” شیطون کله ام را بردی ” و منظورتان این است که ” سر و صدا نکن ” من کاملا در درک عبارت شما گیج می شوم . به من نگویید این کار مثل ” آب خوردن ” است در حالی که هیچ آبی در اطراف من وجود ندارد . وقتی می گویید ” هوا گرگ و میش است ” من حیواناتی را مجسم می کنم که توی هوا هستند . لطفا فقط به من بگویید ” هوا دارد تاریک می شود ” .

(کودکان مبتلا به اوتیسم)

  • در مواجهه با دایره ی محدود لغات من صبوری پیشه کنید

برای من بسیار سخت است که احساساتم را با کلماتی که بلد نیستم بیان کنم و شما را از نیازهایم آگاه کنم . شاید گرسنه ، سرخورده ، وحشت زده یا گیج باشم ، اما کلماتی برای بیان احساساتم در اختیار ندارم . شما باید حواستان به حرکات بدن ، گوشه گیری ، آشفتگی و دیگر علائمی اشد که به شما هشدار می دهند من مشکلی دارم .اما روی دیگر سکه این است شاید در ظاهر یک پروفسور کوچک یا ستاره سینما باشم ، شاید بیش از هم سن و سال های خودم لغت بدانم و یا بتوانم نوشته ای را تند تند بخوانم . من این پیام ها را از دنیای اطرافم گرفتم در حافظه ام ریخته ام تا نقص کلامی ام را جبران کرده باشم ؛ چون می دانم به هر حال شما انتظار دارید در مقابل هر سؤالی پاسخی به شما بدهم .

(کودکان مبتلا به اوتیسم)

  • چون سر و کار داشتن با زبان برای من مشکل است من بسیار دیداری محور هستم

لطفا به جای اینکه به من بگویید چگونه  کاری را انجام دهم  آن را به من نشان بدهید . لطفا آماده باشید که چندین بار تکرارش کنید . تکرار مداوم به آموختن من کمک می کند . یک برنامه دیداری طی کارهای روزانه ام برای من مفید است ، همانطور که شما از برنامه کار روزانه استفاده می کنید . این کار مرا از اضطراب اینکه بعدا چه می شود رها می سازد و سبب می شود به آرامی از یک فعالیت به فعالیتی دیگر بروم ، وقتم را بهتر مدیریت کنم و انتظارات شما را برآورم .

(کودکان مبتلا به اوتیسم)

  • بر آنچه می توانم انجام دهم تمرکز کنید ، نه آنچه نمی توانم

مثل هر انسان دیگر ، در محیطی که دائم احساس کنم از پس کارها بر نمی آیم و باید کسی ” به دادم برسد ” نمی توانم چیزی بیاموزم . وقتی تقریبا مطمئنم که الآن بابت موضوعی سرزنش می شوم ، تلاش برای هر رفتار جدید هر قدر هم که سازنده باشد تبدیل به چیزی می شود که باید از آن پرهیز کنم . در جستجوی نقاط قوت من باشید و آنها را پیدا کنید . برای بسیاری از کارها بیش از یک راه درست وجود دارد.

(کودکان مبتلا به اوتیسم)

  • در تعاملات اجتماعی کمکم کنید

شاید ظاهر قضیه این باشد که نمی خواهم در حیاط با بچه ها بازی کنم ، اما گاه موضوع فقط این است که بلد نیستم چگونه سر حرف را با آنها باز کنم یا وارد بازی شوم . اگر شما بچه های دیگر را تشویق کنید که خودشان داوطلبانه مرا به بازی فوتبال یا بسکتبالشان راه دهند ، طبیعتا از اینکه با انها همبازی شوم خوشنود می شوم .

من در بازی هایی که ساختار دارند عملکرد بهتری دارم چون آغاز و پایان مشخصی دارند . من از حرکات صورت یا ابراز احساسات و یا حرکات بدنی بچه های دیگ سر در نمی آورم ، بنابراین سپاسگزار خواهم بود اگر به طور مداوم به واکنش های اجتماعی  صحیح راهنمایی شوم  . مثلا هنگامی که امیلی از سرسره می افتد ، اگر من می خندم ، به دلیل خنده دار بودم ماجرا نیست بلکه من واکنش مناسب را بلد نیستم . به من یاد بدهید که در این گونه موارد بگویم ” حالت خوبه ؟ چیزیت که نشد ؟ ”

(کودکان مبتلا به اوتیسم)

  • سعی کنید آنچه مرا عصبانی می کند بشناسید

از کوره در رفتن ، عصبانی شدن ، بدخلقی یا هرچیز دیگر که اسمش را بگذارید ، برای خودم بیشتر از شما آزاردهنده است . وقتی یک یا چند حواس من دچار اضافه بار می شوند دچار این حالت می شوم . اگر بتوانید دلایل از کوره در رفتن مرا بیابید می توانید از آن جلوگیری کنید . دفترچه یادداشتی همراه داشته باشید و زمان ، محیط  ، افراد و فعالیت های مرا یادداشت کنید . شاید بتوانید به یک الگو دست یابید .

(کودکان مبتلا به اوتیسم)

  • اگر با من نسبتی دارید ، مرا بی قید و شرط دوست بدارید

دست از این افکار بردارید که : ” اگر او فقط … ” و ” ای کاش او می توانست … ” . حتی خود شما هم نتوانسته اید همه ی انتظارات والدینتان را تمام و کمال برآورده کنید. و طبیعتا هم دلتان نمی خواهد که این موضوع مدام به شما یادآوری شود . من که خودم نمی خواستم اوتیسم داشته باشم . یادتان باشد که این من هستم که اوتیسم دارم نه شما . بدون حمایت شما ، چندان شانسی برای اینکه در بزرگسالی ، فردی موفق و متکی به خود باشم ، نخواهم داشت . با حمایت و راهنمایی شما ، شانس و فرصت های من در زندگی بش از آن چیزی است که تصور می کنید . به شما قول می دهم که ارزشش را دارم .

(کودکان مبتلا به اوتیسم)

و سر انجام سه کلمه : صبوری ، صبوری ، صبوری

سعی کنید اوتیسم را به گونه ای دیگر ، از پنجره ی توانایی ببینید ، نه ناتوانی . به گذشته و چیزهایی که آنها را محدودیت می دانستید . بنگرید و اکنون نعمت هایی را در نظر بگیرید که رهاورد اوتیسم بوده است . درست است که من در روابط چشم در چشم و مکالمه ضعف دارم. ولی توجه کرده اید که من هرگز دروغ نمی گویم. در بازی جر نمی زنم. پشت سر هم کلاسی هایم حرف نمی زنم. یا در مورد دیگران قضاوت نمی کنم ؟. بله ، حقیقت دارد که من احتمالا در آینده مایکل جردن دیگری نخواهم شد . اما با توجه به دقت من در جزئیات و ظرفیت بالای من در تمرکز خارق العاده ، شاید اینشتین ، موزارت و یا ون گوگ دیگری بشوم . آنها نیز اوتیسم داشتند .

حل مشکل بیماران مبتلا به آلزایمر و گشودن معمای حیات در دیگر کرات، در آینده چه دستاوردهایی برای کودکان مبتلا به اوتیسم امروزی به ارمغان خواهند آورد؟.

اگر تکیه گاهم نباشید، به آنچه ممکن است دست یابم ، نخواهم یافت . به بعضی آداب اجتماعی دوباره فکر کن. که اگر برای من مفهومی نداشته باشد سخت نگیر که به آنها ملزم باشم . حامی من باش ، دوستم داشته باش ، آنگاه خواهی دید که تا کجا پیش خواهم رفت .

(کودکان مبتلا به اوتیسم)

منبع : ناتبم ، الن ( 1390) ، آرزوهای کودکان مبتلا به اوتیسم . مترجمان : دکتر پرویز شریفی درآمدی ، زهرا مظفری ، پریوش نریمانی ، تهران : دانژه .

کتاب‌های مرتبط با این موضوع:

 

 

کتاب کلیدهای رفتار با کودک مبتلا به اوتیسم
صد پرسش و پاسخ درباره ی اوتیسم
برادرم اوتیسم دارد
خواندنی های مهم من-اوتیسم

گردش در مزرعه خورشید

گردش در مزرعه خدابخشی
[av_section min_height=” min_height_px=’500px’ padding=’default’ shadow=’no-shadow’ bottom_border=’no-border-styling’ bottom_border_diagonal_color=’#333333′ bottom_border_diagonal_direction=” bottom_border_style=” id=” color=’main_color’ custom_bg=’#fcdbf7′ src=” attachment=” attachment_size=” attach=’scroll’ position=’top left’ repeat=’no-repeat’ video=” video_ratio=’16:9′ overlay_opacity=’0.5′ overlay_color=” overlay_pattern=” overlay_custom_pattern=” av_element_hidden_in_editor=’0′] [av_heading tag=’h3′ padding=’10’ heading=’گردش در مزرعه خورشید’ color=’custom-color-heading’ style=” custom_font=’#b02b2c’ size=” subheading_active=” subheading_size=’15’ custom_class=” admin_preview_bg=”][/av_heading] [av_textblock size=’14’ font_color=’custom’ color=’#215600′ admin_preview_bg=”] مزرعه ی خورشید مزرعه ای ست در نزدیکی قله ی زیبای دماوند و شهرزیبای گیلاوند . آقا و خانم خدابخشی صاحبان مزرعه ، امکانات بسیار مناسبی را برای خانواده ها و بخصوص بچه ها می توانند یک روز جذاب و پرخاطره را در کنارهم تجربه کنند .

گشت‌ها و بازدیدها: شیر دوشی گاو، الاغ سواری، هیجان پیاده روی در طولانی‌ترین پل معلق کابلی مرکز ایران، گاو سواری، تراکتور سواری، ماسه بازی برای کودکان، عکاسی از گاومیش‌های بازیگوش شناگر در استخر، فرغون سواری، ارتباط نزدیک با حیوانات اهلی مزرعه مانند شترمرغ و بوقلمون، مرغ و خروس، اردک و غاز، گاو و گوسفند و بز، الاغ و کره الاغ، سالن پرورش جوجه و … (ماهیگیری و صید ماهی با هزینه‌ی مجزا در مزرعه اختیاری می‌باشد.)

لوازم مورد نیاز : لباس گرم، کفش اسپرت یا ورزشی، باقیمانده‌ی خوراک و نان خشک منزل جهت خوراک دهی به حیوانات مزرعه، کلاه و وسایل ضد آفتاب، ناهار (ناهار را می‌توانید از بوفه‌ی مزرعه تهیه نمایید.)
[/av_textblock] [av_partner columns=’5′ heading=” size=’medium’ border=” type=’slider’ animation=’slide’ navigation=’arrows’ autoplay=’false’ interval=’4′] [av_partner_logo id=’3143′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3144′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3145′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3146′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3147′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3148′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3149′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3150′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3151′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3152′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3153′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3154′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3155′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3156′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3157′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3158′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3159′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3160′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3161′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3162′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3163′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3164′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3165′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3166′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3167′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3168′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3169′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3170′][/av_partner_logo] [/av_partner] [/av_section]

حال خوب با قصه ( پگاه قصه گو )

کارگاه پگاه قصه گو
[av_section min_height=” min_height_px=’500px’ padding=’default’ shadow=’no-shadow’ bottom_border=’no-border-styling’ bottom_border_diagonal_color=’#333333′ bottom_border_diagonal_direction=” bottom_border_style=” id=” color=’main_color’ custom_bg=’#fcdbf7′ src=” attachment=” attachment_size=” attach=’scroll’ position=’top left’ repeat=’no-repeat’ video=” video_ratio=’16:9′ overlay_opacity=’0.5′ overlay_color=” overlay_pattern=” overlay_custom_pattern=” av_element_hidden_in_editor=’0′] [av_heading heading=’حال خوب با قصه’ tag=’h3′ style=” size=” subheading_active=” subheading_size=’15’ padding=’10’ color=’custom-color-heading’ custom_font=’#b02b2c’ admin_preview_bg=”][/av_heading] [av_textblock size=’14’ font_color=’custom’ color=’#215600′ admin_preview_bg=”] سفر به دنیای قصه ها

در این کارگاه سفر می کنیم به دنیای پر رمز و راز قصه ها . با هم تجربه می کنیم و احساساتمان را در میان می ذاریم . گاهی با موسیقی ، گاهی با نقاشی و کاردستی و گاهی با بازی
[/av_textblock] [av_partner columns=’5′ heading=” size=’medium’ border=” type=’slider’ animation=’slide’ navigation=’arrows’ autoplay=’false’ interval=’4′] [av_partner_logo id=’3090′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3091′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3092′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3093′][/av_partner_logo] [av_partner_logo id=’3094′][/av_partner_logo] [/av_partner] [/av_section]

بازی ، ریاضی

کارگاه بازی ریاضی

کارشناس: مهسا هنردوست

معمولا با شنیدن نام ریاضی ، اولین چیزی که به ذهن ما می رسد ، عددها و شمردن آن ها از یک تا ده است . درحالی که مهارت ها و مفاهیم پایه ای و اساسی تری وجود دارند که داشتن و دانستن آن ها به کودک کمک می کند تا درک بهتری از ریاضیات و همچنین آمادگی لازم برای یادگیری آن در دوران مدرسه داشته باشد . در این کارگاه قرار است با درنظرگرفتن شیوه‌های مختلف یادگیری کودکان و به کمک بازی و حرکت ، شعر و موسیقی ، نقاشی و کاردستی ، قصه گویی و کتابخوانی و حتی گردش و تفریح و در عین حال با استفاده از کاربرگ های هدفمند ، ریاضی یادبگیریم و از آن لذت ببریم .

قصه ، حرکت ، نمایش

کارگاه از قصه تا نمایش

کارشناس : محیا نمازی

در این کارگاه ، بعد از خواندن قصه از کودکان می خواهم که به اجرای آن بپردازند . در ایم مسیر آن ها به شناخت بهتری از بدن و بیان خود دست پیدا می کنند و می آموزند که برای تولید یک نمایش چه ابزاری مورد نیاز است . سپس با دستان خود به شخصیت ها جان می بخشند و خود ، خالق تمام عناصر تولید نمایش از جمله ماسک ، عروسک ، دکور و … می شوند . در این کارگاه هدف ما پرورش بازیگر نیست . بلکه انتقال مفاهیم ارزشمندی از دنیای تئاتر به کودکانمان می باشد . مفاهیمی چون : مشارکت ، اعتماد به نفس ، برقراری تعاملات اجتماعی و پرورش خلاقیت …

 

چهارشنبه هایی با طعم بازی

کارگاه چهارشنبه ای با طعم بازی

از ماه بهمن ، هر دوهفته یکبار ، چهارشنبه شبها از ساعت 7  تا 10/5 شب میزبان شما خواهیم بود . به صرف یک عالمه بازی های خیلی خیلی شاد و دوست داشتنی

دوستان قدیمی بازی و اندیشه می دانند که در تمام سال های گذشته ، گروه ما در تلاش بوده تا خانواده ها و بخصوص پدر و مادرها را با بازی آشتی دهد .

در همه ی برنامه های گذشته ی ما مثل ” شب های مهتابی ” ، ” صبح های پاییزی ” ، ” روزهای زمستانی ” ، ” جشن های یلدا ” ، چهارشنبه سوری ” ، ” نوروز ” و …. ” بازی ” یک پای ثابت ما بوده ، چراکه رکن ثابت تمام شادمانه هاست .

مدت ها بود که به این فکر می کردیم که دورهمی هایی ساده و کم هزینه و با طعم بازی را ترتیب دهیم تا همه ی افراد خانواده ، کوچکترها و بزرگترها ، مجردها و متاهل ها و حتی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها بتوانند در آن شادی و حال خوب را جستجو کنند .

هزینه ی شرکت در ” چهارشنبه هایی با طعم بازی ” برای هر شخص 20 هزارتومان هست . و البته حضور کودکان کمتر از 7 سال رایگان هست .

و نکته ی آخر اینکه هر خانواده ” شام ” ساده و سبکی را با خود همراه می کند . بعد از پایان بازی ها آن ها با هم به اشتراک می گذاریم و بعد صرف شامی دوستانه دورهمی را به پایان می رسانیم.