خوشبختی :
اول به معنای اون می پردازیم و بعد راهکارهایی که میشه انجام داد تا کودکانمون زندگی بهتری رو تجربه کنند و خوشبخت تر باشند. همه مون قبل از اینکه ازدواج کنیم و یا فرزندی داشته باشیم بسیار برنامه برای فرزند آینده مون داریم و کلی نظریه که چطوری با کودکمون رفتار کنیم و یا با او چه کنیم. و مرتب هم به تربیت دیگر پدر و مادرها خرده می گیریم و داد سخن که چطوری بچه شون رو بزرگ میکنن و از اینجور حرفا اما واقعیت چیز دیگه ایه. وقتی چه دار می شیم و با مسایل کودکان روبرو میشیم می بینیم که چقدر اطلاعاتمون در موردشون کمه و انگار هیچی نمیدونیم.
بالاترین آرزویی که برای فرزندتون دارید چیه؟
واقعا تا حالا فکر کردید بزرگترین آرزوتون برای بچه ها چی میتونه باشه؟
چندتا از جواب هایی که دوستان مون در گروه ها دادند رو بخونیم :
- بزرگترین آروزی من برای فرزندام اول سلامتی بعد مغز متفکر داشته باشن وبتونن راه درست را در زندگی انتخاب کنن وخوشبخت زندگی کنن
- من بارها به این سوال فکر کردم…فکر میکنم یک آرزوی کلی و شاید در ظاهر ساده بیاد اما حصولش اصلا راحت نیست…دلم میخواد فرزندم وقتی به سن کهنسالی رسید، آرامش و نشاط داشته باشه…آرامش از این بابت که آدم خوبی بوده…هرچه در توانش بوده برای خدمت به خلق کرده…حق کسی تو زندگیش نیست…فرد خوشنامی…اطرافیانش به داشتنش افتخار میکنند…و در اون سن به خاطر عمر مفیدی که گذرونده تنها نیست و دور و برش شلوغه…و نشاط به این خاطر که در بچگی خوب بازی کرده و شیطنت و بچگی کرده…در نوجوانی ورزش و هنر جزو برنامه هایی بوده که روحش رو فراخ کرده…در جوانی هدف درستی رو انتخاب کرده و به راهی رفته که دوستش داره…در میانسالی خانواده گرم و مهربونی داشته داشته باشه…مهم نیست فرزند من پرفسور بشه یا یک نقاش یا یک کارمند…من آرزو میکنم که خودش از زندگیش لذت ببره و با نگاه به گذشته پشیمان و دلخور نباشه
- یه روز پدرم ازم پرسید دوست داری سبحان تا چه مقطعی درس بخونه؟گفتم هرچقدر دلش بخواد .پدرم که خیلی متعجب شده بود پرسید: مگه می شه؟! به عهده خودش بذاری شاید اصلا دوست نداشته باشه مدرسه بره جواب دادم: پس من خوب تشویقش نکردم، اگه تربیت من درست باشه خودش راهشو درست و بی نقص جلو می ره، دلم می خواد سبحان شاد باشه و شب وقت خواب از خودش و کارهای روزانه اش رضایت داشته باشه و با آرامش بخوابه .هنوز هم این بزرگترین آرزوی من برای پسرمه. دوست دارم یه تکیه گاه محکم درکنارش باشم و از خدا می خوام کمکم کنه که همراه خوبی براش باشم، انتخاب مسیرش به عهده خودشه و حق داره آینده شو همونطور که دوست داره بسازه، وظیفه خودم رو فقط دادن شناخت و آگاهی بهش می دونم
- بزرگترین آرزوی که من برای فرزندام دارم این است که زودتر پدرو مادرش وجامعش به آگاهی عاقلی منظمی شادی درستی هنرمندی برسند
- آرزوی من اینه که پسرم سلامت باشه و بااعتماد بنفس و با ادب تربیت بشه و ضریب eq بالایی داشته باشه
- فکر کنم آرامش واقعی بهترین چیزیه که میتونیم برای بچههامون آرزو کنيم. این آرامش در لوای مفید بودن و سلامت و خیلی فاکتورهای دیگه حاصل ميشه
اینکه خودمون و بچه هامون همیشه سلامت باشیم و از این نعمت بی مانند خداوند بهره مند بشیم یک اصله و اولویت همه مون شاید برای بچه هامون سلامتی باشه و این بسیار مهمه .اما نکته ای که ما الان میخوایم در موردش بحث کنیم و با هم مرور کنیم بیشتر اینه که آرزومون چه چیزایی میتونه باشه .دوستان زیادی مسیله عاقبت بخیری رو نوشتن .در فرهنگ دینی ما مسیله عاقبت بخیری زیاد اومده و این مساوی با همون آرامشیه که ازش یاد می کنیم .عاقبت بخیری تعبیرهای زیادی داره و میتونه معنیش این باشه که اگه کودک ما در آینده به اونچه که دلش میخواست رسید و آرامش درونی داشت و ضمنا برای رسیدن به خواسته هاش از روش های درست و انسانی استفاده کرده بود و فردی مفید برای جامعه ش بود این میشه یکی از معناهای عاقبت بخیری یعنی یه جورایی هم این دنیا و هم دنیای باقی رو در کنار هم داشتن. البته باز هم ما میخوایم از این فراتر بریم و از یه زاویه دیگه نگاه کنیم.
یکی از خوبی ها و نقاط مثبتی که وجود داره اینه که تقریبا خیلی هامون میدونیم که داشتن ثروت و پول زیاد و امکانات رفاهی خیلی زیاد نمیتونه با خودش خوشبختی به ارمغان بیاره .بیشتر ما والدین به این موضوع واقفیم که اشیا و چیزهایی که از بین میرن نمیتونن شادی آفرین باشن. درسته که پول و ثروت میتونه رفاه بیاره و زندگی ما آدم ها رو ساده تر کنه و باز قبول دارم که درصورتی که بی پولی باشه زندگی کردن و موندن روی موازین شخصی کمی سخت میشه .اما باور دارم که بیشتر از همه اینها اون توانایی خود ما آدماست که میتونه به مشکلات مسلط بشه و شرایط رو به نفعمون تغییر بده. والبته که لطف خداوند در این راه با ما همراهه.
توانایی لذت بردن از زندگی:
شاید موهبتی بالاتر از این نباشه که فرزندانمون طوری بزرگ بشن که صرف نظر از هر موقعیتی که دارن از زندگیشون لذت ببرن و خشنود باشند .به نظرم اینکه بچه هامون برخوردی مثبت با زندگی داشته باشند و اهل شکایت و غرغر کردن نباشند و احساس موفقیت درونی داشته باشند .اینکه همه ما والدین آرزو داریم فرزمدانمون با وجود سختی ها و شرایط,سختی که وجود داره به شادی و آرامش برسند اینکه آرزو داریم بچه هامون در آینده پدر و مادری راضی و خوشحال ، کارآمد ، مستقل و آزاد اندیش باشند و از زندگیشون لذت ببرند و دید منفی نسبت به اطزافشون نداشته باشند و از همه مهم تر حالت انسان شکست خورده رو نداشته باشند .
حالا باید ببینیم چه جوری میتونیم این هدفها و آرزوها رو در کودکمون محقق کنیم.
نظرات دوستان در این مورد:
- از همین کودکی به علایق و انتخابهاشون احترام بزاریم و سعی نکنیم جای اونها تصمیم بگیریم.
- بنظرم یهترین کار اینه که نقش حمایتی داشته باشیم نه نقش سیاستگذار و تحمیل کننده.
- من تقریبا مطمینم اگه یه روزی یکی از بچه های ما به ما بگه که مثلا دوست داره در آینده شغل جمع آوری زباله رو انتخاب کنه ما به سرعت واکنش نشون میدیم . و اونها رو از انتخابشون منع می کنیم .در حالیکه شاید کودک ما جزو افرادی باشه که روشی نوین رو در جمع آوری زباله ابداع کنه و در کارش بسیار موفق . منظورم اینه که کمی آرزوهای بچه ها رو جدی بگیریم و اجازه بدیم در مورد عقاید و رویاهاشون صحبت کنند .
- اگر پدر و مادر مطمئن باشن خلاقیتی توی این آرزوی فرزندشون هست و باعث کمک موثر به جامعه میشه باهاش همراه میشن و تشويقش ميکنن در غیر اینصورت خير
- همینطور که الان وقتی موضوعی رو دوست داره مثلا باستان شناسی رو که از علایق خاصشه دارم تحقیق میکنم تا بتونم در کلاسی توی این زمینه ببرمش تا با علایقش بیشتر آشنا بشه و این موضوعیه که ما پدر و مادرا میتونیم انجام بدیم
- من به انتخاب دخترم احترام میگذارم اما چون در زمینه هایی که استعداد داره(مثل نقاشی و موسیقی) چون بهش گفتند چقدر پراستعدادی، احساس میکنم از نظر روحی سریع راضی شده و تلاشی برای پیشرفت نمیکنه…واقعا نسبت به سنش خیلی جلوتره اما پشتکار و تمرین تعطیله…با همون داشته فعلی جلو میره و هیچ تلاشی برای پیشرفت بیشتر نمیکنه
- ما خودمون تا به حال حتما واسمون پيش اومده كه بگيم كاش اين رشته رو نمي خوندم يا اين شغلو انتخاب نمي كردم كاش پدرم جلوي انتخابمو مي گرفت
- به نظر من ما باید بچه هامونو آموزش بدیم که زندگی با کیفیتی داشته باشند یاد بدیم وقتی بادکنکش ترکید چرا نباید ناراحت باشه یا وقتی میره کلاس آموزشی چرا باید بره
- اتفاقا امروز يه فيلم ديدم يه خانمي يه پسربچه رو از پرورشگاه آورده بود. خونه شون تو يه كلبه تو يه دشت بود. بارون ميومد و پسره داشت زير بارون تو چندتا گودال آب آروم پا ميزد. خانمه اومد با اخم و لحن تندي گفت چيكار ميكني؟ ميدوني اين گودالا براي چيه؟پسره داشت با وحشت نگاهش ميكرد كه چه كار اشتباهي كرده كه يه دفعه خانمه پريد تو گودالا و بپر بپر كرد. پسره هم دنبالش. بعدا شوهرش ازش پرسيد اين چه كاري بود كردي. خانمه هم گفت ميخواستم بازي كنه چون تو پرورشگاه بازي نميكنن
حقیقت اینه که بسیاری از ما نمیدونیم چطوری میتونیم به بچه هامون کمک کنیم تا از زندگی به میزان کافی لذت ببرن و علتشم اینه که کسی در طول زندگی این رمز ساده رو به خودمون نیاموخته و ما چیزی رو که نمی دونیم ، نمی تونیم به کسی هم یاد بدیم .ما به این دور باطل و نافرجامی که به علت عدم آگاهی از گذشته به ما رسیده ، بطور مکرر ادامه میدیم و بچه هامون قربانی عدم آگاهی پدر و مادرامون میشن. اغلب بر این باوریم که می,دونیم چه عواملی برای موفقیت لازمه و از صبح تا شب سعی میکنیم بچه ها رو وادار به اطاعت کنیم و به جایی برسونیم که خودمون فکر می کنیم باید برسیم.
تمام این مطالب مقدمه ای بود برای این که چگونه کودک خوشبختی داشته باشیم ؟
ادامه دارد…